یک مقام وزارت خارجه امریکا روز سهشنبه اعلام کرد که این کشور به ترکمنستان و آذربایجان در حل مباحث میان این دو کشور درخصوص تقسیم خزر پیشنهاد کمک کرد.
خبرگزاری نووستی گزارش داد که دانیل استین، مشاور ارشد فرستاده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور انرژی اورآسیا در کنفرانسی مطبوعاتی در عشق آباد در مورد ارتباط حضور ترکمنستان در اجرای طرح نابوکو و حل مباحث مرزی میان ترکمنستان-آذربایجان در دریای خزر گفت: "ما ابتدا امیدواریم که آذربایجان و ترکمنستان بتوانند مسائل مربوط به تقسیم دریای خزر را میان خود حل کنند."
این دخالت امریکا در امور خزر است یا ضعف دیپلماسی ایران؟
گفتاری از دکتر الهه کولایی، استاد دانشگاه و کارشناس و تحلیلگر مسائل دریای خزر و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به زودی پس از طرح موضوع نحوه بهره برداری کشورهای ساحلی از منابع دریاچه مازندارن، این مساله با حضو رو فعالیتهای گوناگون امریکا همراه بوده است.
در واقع امریکا در طول سالهای گذشته یکی از بازیگران فعال حوزه دریای مازندان بوده و این حضور همواره در چارچوب روابط آن با جمهوری اسلامی ایران، بی پرده و صریح در حمایت از رقبای ایران و در برابر الزامات مربوط به تامین منافع ایران قرار داشته است.
از سال 1993 یا 1372 که دولت آذربایجان بخشهایی از این دریاچه را به عنوان منطقه مالکیت خود مورد بحث قرار داده و در قانون اساسی کشورش به آن اشاره کرد، امریکا همواره از رویکردهای غیر حقوقی و غیر قانونی این کشورها حمایت کرده است تا اجرای استراتژی مبارزه با منافع جمهوری اسلامی ایران در این منطقه را عملیاتی سازد. پس از آن نیز همواره نمایندگان ویژهای که امریکا برای نظارت و پیگیری منافع این کشور در حوزه مازندان اعزام میکرد، در تنظیم رابطه با کشورهای این منطقه، محدود کردن و از میان بردن منافع ایران را در دستور کار خود داشتند.
امریکایی ها هیچ نوع پرده پوشی یا کتمانی در خصوص این سیاست خود در منطقه نداشتند و حتی بارها نمایندگان دولت امریکا بر حمایت از رویکردها و سیاستهای غیر حقوقی و غیر قانونی کشورهای ساحلی خزر تاکید کردند و شرکت های امریکایی نیز در فعالیت های کشورهای ساحلی در بهره برداری از منابع نفتی این دریاچه همواره حضور فعال و موثری در کنار دیگر شرکتهای اروپایی و روسی داشتند.
در پرتو اختلافات گوناگونی که طی سالهای گذشته میان کشورهای ساحلی خزر مطرح بوده، شاید یکی از مهمترین حوزهها به اختلافات دولتهای آذربایجان و ترکمنستان مربوط میشود که با در نظر گرفتن این واقعیت که منابع عظیم گاز طبیعی در ترکمنستان علاقه این کشور را در بهره برداری سریع از منابع نفت و گاز دریای مازندران کاهش داده و تنها از منظر ملاحظات حاکمیتی و منافع ملی دولت ترکمنستان به این موضوع توجه داشته است.
اما برای دولت آذربایجان که صدمات سنگینی را از جنگ قره باغ پذیرا شده و با دشواریهای مهم اقتصادی ناشی از فروپاشی اتحاد شوروی نیز مواجه بوده؛ دستیابی به درآمدهای انتقال انرژی از این حوزه بسیار حائز اهمیت بوده است. در واقع دولتهای آذربایجان و همچنین قزاقستان دو دولتی بودند که در طول سالهای گذشته بیشترین تلاش و پیگیری را در بهرهبرداری از منابع این دریاچه به عمل آوردند در حالی که طبق موضع قانونی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران هیچ کشوری بر اساس تعهدات قبل و بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، حق استفاده یک جانبه از منافع این دریاچه را ندارد.
آن چه امروز شاهدیم در واقع بهرهبرداری غیر قانونی و یک جانبه و دو جانبه و چند جانبه این کشورهای از منابع دریاچه خزر است که بر اساس گزارشهای مختلف همه غیر از ایران از منافع نفت و گاز این دریاچه بهرهمند شدهاند.
لازم به یادآوری است که موضوع بهره برداری از منابع انرژی این دریاچه ربط مستقیم با چگونگی انتقال این منابع از منطقه پیرامونی آن داشته است و این موضع سبب شده تا در طول سالهای گذشته تحولات سیاسی و حتی نظامی در این منطقه شکل گیرد و جنگهایی نیز حادث شود تا این که کشوری بتواند از خاک خود به عنوان مسیر انتقال انرژی استفاده کند یا نکند و به این ترتیب از مزایای سیاسی و اقتصادی آن بهرهمند شود.
اما متاسفانه کشور ما که در کرانههای جنوبی دریاچه خزر قرار گرفته و بهترین مسیر و خط مستقیم دسترسی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به آبهای آزاد جهان- خلیج فارس و دریای عمان- است؛ از این بازی سهم و نصیب قابل قبولی بدست نیاورده است.
در عین حال با کمال حیرت و تعجب شاهدیم در شرایطی که کشور با فشارهای گوناگون بین المللی مواجه است، مقامات وزارت خارجه اصرار بر تسریع در شکل گیری رژیم حقوقی این دریاچه دارند و این سوال را ایجاد میکنند که این اصرار برای چیست؟ آیا در موضع قوی چانه زنی قرار داریم یا موضع کنونی کشور ما به نفع رقبای منطقهای ماست که از آن به اشکال گوناگون بهرهبرداری میشود؟
مساله انتقال انرژی از این دریاچه با ملاحضات سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران و روسیه به عنوان دو کشور بزرگ در حاشیه این دریاچه پیوند خورده و از آنجا که روسیه همواره کوشیه در یک بازی مبتنی بر رقابت و همکاری مسائل این حوزه را حل و فصل کند؛ بر خلاف ایران توانسته از بخشی از موقعیتهای ایجاد شده بهرهبرداری کند اما در مورد ایران ما همچنان شاهد انزوا و محورمین مردم کشور از مزایای چشمگیر و بی نظیر ژئوپلوتیکی خزر هستیم که موضوع خط لولهها آثار مستقیم و فوری بر آن داشته و دارد.
مساله خط لولهها و تلاش امریکا برای حمایت از متحدان خود در منطقه، احداث خط لوله نفت باکو- تفلیس- جیحان، سپس خط لوله گاز باکو- تفلیس- ارزة الروم به خوبی نشاندهنده بهرهمندیهای هوشیارانه دولت ترکیه از رقابتهای موجود در این منطقه است. سیاست امریکا نیز همواره انزوا، محروم کردن و عدم تخصیص منافع به مردم ایران در این رقابتها بوده است.
در مورد موضوع خط لوله ناباکو که دولتهای اروپایی برای کاهش بار سنگین فشار سیاسی – اقتصادی روسیه بر اقتصاد انرژی اروپا آن را مورد توجه قرار دادهاند؛ موضوع انتقال انرژی از مسیر جایگزین غیر از مسیرهای اختصاصی روسیه یا غرب قفقاز مورد توجه قرار گرفته تا از طریق تنوع در مسیرهای انتقال انرژی، آسیبها و تهدیدهای گوناگون آن نیز کاهش داده شود.
اما برای اجرای پروژه ناباکو اختلافات موجود در میان آذربایجان و ترکمنستان به یک دشواری قابل توجه تبدیل شده که اینک امریکاییان میکوشند همان گونه که بر روند منازعه قره باغ از طریق فرایند عادی سازی روابط میان ترکیه و ارمنستان تاثیر گذاشتهاند؛ بر روند شکلگیری رژیم حقوقی دریاچه مازندران نیز از طریق تاثیر گذاشتن بر سیاستهای آذربایجان و ترکمنستان تاثیر گذارند.
آنها در واقع میخواهند نقش رهبری خود را در این منطقه از جهان نیز که برای تامین انرژی امریکا و اروپا دارای اهمیت قابل توجهی است توسعه دهند، هرچند میزان آن در مقایسه با تولیدات جهانی نازل است اما به دلیل اهمیت استراتژیک منابع انرژی، این حوزه دارای اهمیت ویژهای است.
اینک دولت امریکا میکوشد راه را برای انتقال انرژی از این منطقه هموار سازد چراکه پس از توافق دولت روسیه با قزاقستان و آذربایجان، به دلیل اختلاف آذربایجان و ترکمستان -پیرامون منابع انرژی که در حد فاصل آبهای ساحلی دو کشور در دریای مازندران قرار دارد- زمینه اجرایی شدن پروژه ناباکو مهیا نشد.
حالا واشنگتن تلاش دارد از طریق تاثیرگذاری بر این روند به قیمت ادامه محرومیت مردم ایران از منافع خود در این دریاچه و مزایای گوناگون سیاسی و اقتصادی آن، به بهبود و رفع اختلافات دو کشور کمک کنند تا زمینه را برای انتقال انرژی از این حوزه در شرایط انزوای ایران فراهم آورند.